Tuesday, July 31, 2007

روی قبرم بنویسید مسافر بوده است بنویسید که مرغ مهاجر بوده است
بنویسید زمین کوچه سرگردانی است او در این معبر پرحادثه عابر بوده است
صنعت شاعر اگر همدلی وهمدردی است
در رثایم بنویسید که شاعر بوده است
بنویسید اگر شعری از او مانده به جای مردی از طایفه شعر معاصر بوده است
مدح گویی وثناگویی اگر دینداری است بنویسید در این مرحله کافر بوده است
غزل هجرت من را همه جا بنویسید روی قبرم بنویسید مسافر بوده است



وقتی معلم پرسید عشق چند بخشه؟
زوددستمو بالا بردم گفتم یک بخش
اما از وقتی تورو شناختم فهمیدم
عشق 3بخشه
آتش دیدن تو .............
شوق با تو بودن..........
اندوه بی تو بودن........
love love soha

آبی تر از آنیم که بی رنگ بمیریم
از شیشه نبودیم که با سنگ بمیریم
تقصیرکسی نیست که این گونه غریبم
شاید که خدا خواست که دلتنگ بمیریم
عشق يعني خاطرات بي غبار دفتري از شعر و از عطر بهار
عشق يعني يك تمنا , يك نياز زمزمه از عاشقي با سوز و ساز

سها تو دریایی ومن موجی اسیرم
که میخواهم در آغوشت بمیرم
بیا دریای من،آغوش برکش
نمیخواهم جدا از تو بمیرم
براي عشق تمنا كن ولي خار نشو.
براي عشق قبول كن ولي غرورتت را از دست نده .
براي عشق گريه كن ولي به كسي نگو.
براي عشق مثل شمع بسوز ولي نگذار پروانه ببينه.
براي عشق پيمان ببند ولي پيمان نشكن .
براي عشق جون خودتو بده ولي جون كسي رو نگير .
براي عشق وصال كن ولي فرار نكن .
براي عشق زندگي كن ولي عاشقونه زندگي كن .
براي عشق بمير ولي كسي رو نكش .
براي عشق خودت باش ولي خوب باش

هيچ كس ارزش آن را ندارد كه برايش اشك بريزي و كسيهم كه چنين ارزش داشته باشد طاقت ديدن اشكهايت را ندارد.هيچكس ارزش آن راندارد كه برايش اشك بريزي و كسيهم كه چنين ارزشي داشته باشد باعث اشك ريختن تو نمي شود